بیانیه
18 نوامبر 2024 (28 آبان 1403)
جناب شهردار عزیز،
پروفسور زیلاندر عزیز،
گردای عزیز،
مهمانان محترم،
برای من افتخار بزرگی است که اینجا در مقابل شما ایستادهام و جایزه بریج را دریافت میکنم. این جایزهای است که تلاش مشترک انسانی ما برای ایجاد یک نظم جهانی صلحآمیز را به رسمیت میشناسد. من به ویژه تحت تأثیر نماد این جایزه در شهر تاریخی گورلیتز/گورزلک قرار گرفتم، که مدتها به دو قسمت تقسیم شده بود اما از این تجربه آموخت و امروز به عنوان نمونهای از وحدت و همکاری پابرجاست.
این شهری فراتر از مرزها است و با میلِ به صلح بازسازی شده است. پلهایی که مردم را در اینجا به هم متصل میکنند، یادآور قدرت و تداوم اعتقاد مشترک به آیندهای بهترند.
من به عنوان رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ (ICRC)، از اهمیت و مسئولیت مأموریت خود کاملا آگاهم: حفظ استانداردهای انسانی در بحبوحه مخاصمه، ایجاد پلهایی بر روی شکافهای ایدئولوژیک، اقدام بیطرفانه و غیرمغرضانه؛ و یادآوری به طرفها که حتی در جنگها نیز محدودیتهایی وجود دارد که هرگز نباید از آنها تجاوز کرد.
کار ما برای ترویج و اجرای قانون تصادفی به وجود نیامده است. توافقنامههای معتبر جهانی مانند آنچه در حقوق بینالمللی بشردوستانه گنجانده شده است، نه تنها چارچوبی الزامآور برای محدود کردن رنج انسانی ایجاد میکند. چهار کنوانسیون ژنو که در سال ۱۹۴۹ به وجود آمدند و از آن زمان تاکنون توسط همه کشورها تصویب شدهاند، کلیدی حیاتی را برای رهبران سیاسی امروز، پس از ۷۵ سال، برای برقراری صلح ارائه میدهد.
از طریق حمایت و پشتکار بیطرفانه، میتوانیم فضاهایی را ایجاد کنیم که در آن طرفهای متخاصم بتوانند انسانیت یکدیگر را به رسمیت شناخته و راهی برای صلح بیابند. این جنبه پل زدن از نقش فعلی من، با ارزشهای جایزه بریج (به معنای پل – مترجم) در هم آمیخته است که از دریافت آن عمیقا سپاسگزارم.
من همانطور که راه برندگان گذشته را دنبال میکنم که کارشان ارتباط تنگاتنگی با ارزشهای بشردوستانه سازمان من دارد، این جایزه را با فروتنی میپذیرم. من به ویژه به ولادیسلاو بارتوشوفسکی، وزیر امور خارجه سابق لهستان و بازمانده آشویتس فکر میکنم که از صدای خود برای دفاع از حقوق بشر و ایجاد پل میان مردمی که تاریخ آنها را از هم جدا کردهاست استفاده کرد. تعهد او به عدالت، شفقت و آشتی منعکس کننده مأموریت کمیته بینالمللی صلیب سرخ است: نشان دادن به جهان که حتی در جنگ نیز انسانیت باید حفظ شود.
جنگ یک فضای بیقانون نیست. تعامل با طرفهای متخاصم، احترام به حقوق و مسئولیتهای آنها و جدی گرفتن آنها امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.
هفته گذشته در سودان بودم. وقتی به مناطق مخاصمه سفر میکنم، از نزدیک شاهدم که چگونه قطبی شدن و خشونت بیحد و حصر کل جامعه را نابود میکند. من رنج غیرنظامیانی را میبینم که بارها آواره شدهاند و از غذا، مراقبتهای پزشکی و پناهگاه امنی که به شدت به آن نیاز دارند بیبهرهاند.
کنوانسیونهای ژنو سنگ بنای حقوق بینالمللی بشردوستانه را تشکیل میدهند – فهرستی از اصول که از میل به محدود کردن رنج در زمان جنگ ناشی میشوند. این کنوانسیونها همچنین پلی میسازند – پیوندی میان جنگ و صلح، اخلاق و قانونمداری، وحشیگری و رحمت.
من به خوبی میدانم که قوانین بینالمللی مانع جنگ نمیشوند. کاملا برعکس. یک «حق جنگافروزی» و «قوانین جنگ» وجود دارد. تلفات غیرنظامیان در جنگ حتی ممکن است بسته به زمینه و دیدگاه آن از نظر قانونی قابل توجیه تلقی شود.
کنوانسیون ژنو تصریح میکند که حتی در جنگ، بیمارستانها باید در امان باشند، از غیرنظامیان محافظت شود و از مجروحان مراقبت شود. با این حال، چالش این است که حقوق بینالمللی بشردوستانه سطح توجیهپذیری از درد و رنج و ویرانی را تعیین نمیکند.
با این حال، از دیدگاه انسانی، و این چیزی است که من امروز میخواهم به ویژه در اینجا تأکید کنم – تمامی عملیات نظامی یا مسلحانهای که برای دستیابی به اهداف خود از رنج غیرنظامیان استفاده میکنند، از نظر اخلاقی بسیار قابل نکوهشاند.
زیرا اگر ما نه تنها از متن بلکه حتی از روح قانون نیز پیروی کنیم، آنگاه اصل موضوع این است: که کرامت انسانی باید تحت هر شرایطی حفظ شود. زیرا اگر بشریت نفی شود و حقوق برابر دشمن سلب شود، و مردم جمعاً مسئول شناخته شوند، آنگاه از مرزهای آنچه قابل توجیه است قبلا عبور شده است، و بازگشت به صلح برای نسلها یک توهم خواهد بود.
همیشه باید این سوال را پرسید: چه نوع پیروزی میخواهیم؟ آیا آوار بیپایان، شهرهای ویران و میلیونها کشته، زخمی و پناهنده همراه دارد؟ تاریخ بارها و بارها نشان داده است که غیرانسانی شمردن دشمن در نهایت همه طرفها را به ورطه نابودی میکشاند.
در همین حال، رهبری واقعی، شجاعت استفاده از ابزارهای سیاسی برای هموار کردن راه بازگشت به حالت عادی است.
دیپلماسی بشردوستانه، به عنوان مثال مذاکره برای آتشبس، چیزی نیست جز ابزاری برای گفتگو با تصمیم گیرندگان سیاسی، فرماندهان نظامی و افرادی که حتی ممکن است واسطه را دشمن بدانند. کار کنشگران بشردوستِ بیطرف زمانی به طور مؤثر مورد حمایت قرار میگیرد که سران کشورها، سیاستمداران و دیپلماتها مسئولیت مشترک خود را برای حمایت از غیرنظامیان، رفتار کرامتآمیز با اسرای جنگی و مجروحان و حمایت از اصول حقوق بینالمللی بشردوستانه به متحدان خود یادآوری کنند.
من به عنوان نماینده صلیب سرخ، دیپلماسی را در نهایت به عنوان ابزاری در خدمت صلح میبینم.
دیپلماسی عملی است که عقل و شفقت را با عزم و اراده ترکیب میکند. سازمان من وظیفه یادآوری به کسانی را که در قدرت هستند در قبال مردمی که به آنها خدمت میکنند به عهده دارد، وظیفهی پیروی از ارزشهای جهانی. و اینکه جامعه جهانی در برابر زوال کرامت انسانی بدون آسیب مقاومت نخواهد کرد.
دیپلماسی به عنوان پلی سازنده میان جنگ و مسئولیت حمایت مستلزم پشتکار، فروتنی و مهمتر از همه، اعتقاد به این است که انسانیت مشترک ما را به راحتی به تعادل نمیرسد. این که هر انسانی در پیشگاه قانون برابر است.
با این حال، احترام به قوانین بینالمللی بشردوستانه چیزی بیش از یک وظیفه است. این فرصتی برای کاهش خشونت و هموار کردن راه برای صلح است. هنگامی که طرفهای مخاصمه آماده هستند تا بین غیرنظامیان و جنگجویان تمایز قائل شوند، شهرها را نجات دهند و کمکهای بشردوستانه ارائه دهند، نه تنها از نقض قانون اجتناب میکنند، بلکه مبنایی برای آشتی ایجاد میکنند. نحوه انجام جنگها همچنین تعیین میکند که چگونه و چه زمانی به پایان میرسند.
رفتار انسانی با دشمن – محافظت از کسانی که در مخاصمات شرکت نمیکنند – فرصت دستیابی هر دو طرف به صلح را افزایش میدهد. پیروزی «به هر قیمتی» به هیچ وجه یک پیروزی نیست، زیرا جوامع را از بین برده و بذر خصومتهای بعدی را میکارد.
حقوق بینالملل بشردوستانه به ما اجازه میدهد تا نوع دیگری از پیروزی را تصور کنیم – پیروزی که هدف آن یک توافق صلح متقابل است. پیروزی که همیشه شامل امکان بازگشت به میز مذاکره دارد.
هنگام صحبت با طرفهای مخاصمه، به آنها تأکید میکنم که احترام به قوانین بینالمللی بشردوستانه فقط یک دستورالعمل نیست. این مسئولیتی است که همه ما را به هم پیوند میدهد. این کار قبل از هر چیز تعهد دولتها است که امنیت و ثبات بیشتری را برای شهروندان خود تضمین کنند.
وقتی طرفهای مخاصمه متعهد به محافظت از زنان و کودکان و آزادی سربازان مجروح و اسرای جنگی میشوند، فقط از قانون اطاعت نمیکنند. آنها راه را برای گفتگو، تفاهم و آتشبس احتمالی باز میگذارند. بنابراین اقدامات بشردوستانه به ابزاری قدرتمند برای صلح تبدیل میشود – ابزاری که فضایی را حفظ میکند که در آن میتوان اعتماد را بازسازی کرد.
کمیته بینالمللی صلیب سرخ، در کار خود با چالش دائمی ایجاد و حفظ این فضای بشردوستانه مواجه است که اغلب با مقاومت شدید، تفسیر نادرست و حتی انتقاد زیاد مواجه میشود. اما ما استقامت میکنیم.
بیطرفی و بیغرضی ما به عنوان یک چراغ راهنما در زمان مخاصمات بزرگ و تنشهای ژئوپلیتیکی ایستاده است و ما را قادر میسازند تا با همه طرفها با احترام رفتار کنیم، بین شکافها روابط ایجاد کنیم و دائما راههای جدیدی برای کاهش رنج غیرنظامیان بیابیم. کار ما حتی در خطرناکترین مناطق جهان نیز ادامه دارد. این گواه پایداری انسانیت و شجاعت مورد نیاز برای حمایت از اصول بشردوستانه ما حتی در نامطلوبترین شرایط است.
بیطرفی، به ویژه، برای ما از اهمیت حیاتی برخوردار است. هنگامی که کمیته بینالمللی صلیب سرخ سربازان مجروح را در دو طرف جبهه درمان میکند، آزادی زندانیان را تضمین میکند یا خانوادهها را در سراسر خطوط مقدم متحد میسازد، ما نشان میدهیم که کار بشردوستانه همچون پلی است که هیچ لشکری نمیتواند آن را تخریب کند. هر زمان که فرماندهان به سربازان خود دستور میدهند از بیمارستانها محافظت کنند یا اجازه ورود به مناطق محاصره شده را بدهند، این لحظاتی از عاملیت مشترک انسانی را میسازد.
این لحظات ممکن است زودگذر باشند، اما پایهای را میسازند که بدون آن صلح پایدار امکانپذیر نیست. هر اقدامی که به قوانین بینالمللی بشردوستانه احترام میگذارد، هر ژست دلسوزانهای در مواقع نیاز، به ساختن میراثی برای صلح کمک میکند.
شهر گورلیتز/گورزلک به خوبی از قدرت چنین پلهایی آگاه است. در اینجا، جایی که رودخانه نیسه زمانی عامل جدایی خانوادهها، دوستان و جوامع از هم بود، میشود قدرتی را که برای شروعِ دوباره لازم است دید.
من متقاعد شدهام که کار بشردوستانه ما را به این حقیقت جهانی میرساند: که یک رفتار مشترک انسانی زیربنای تمامی تفاوتها است. در دنیایی پر از نزاع، این ایده به یک نیروی هدایت کننده تبدیل میشود. این به ما یادآوری میکند که در هر فرآیند مذاکره، هر اقدام کمکی و هر فردی که ملاقات میکنیم، بر کرامت و حق وجود دیگران تأکید میکنیم.
این پیامِ جهانی، فراتر از مرزها، زبانها و باورها است. این پلی به سوی صلح در خالصترین شکل آن است.
دولتها به طور کلی واقعا بیطرف نیستند. طرفهای متخاصم، به دلیل ماهیت خود، هرگز بیطرف نیستند. به همین دلیل است که واسطههای مستقل و بیطرف بسیار ضرورت دارند. همانطور که مردم متعهد به حمایت از همزیستیِ مسالمتآمیز هستند.
بیطرفیِ ذاتی صلیب سرخ جهانی درهایی را باز میکند که غیر از آن بسته میشدند. و این ما را قادر میسازد تا کانالهای ارتباطی خود را حفظ کنیم و احترام متقابل بین طرفهای مخاصمه را ارتقا دهیم. این اعتماد به راحتی به دست نمیآید – نیاز به فداکاری، پشتکار و تعهد تزلزلناپذیر برای رفتار برابر با همه دارد، فارغ از اینکه چه کسی هستند و به چه چیزی اعتقاد دارند.
همچون سیاست، بیطرفی به عنوان یک پل ساز به شجاعت و استقامت نیاز دارد. هر دوی این ویژگیها در وحدتی که گورلیتز/گورزلک با زحمت بسیار ساخته است، منعکس شدهاست. جایزه بریج مرا ترغیب میکند تا این مسیر را ادامه دهم و در کنار بسیاری از همکارانم در سراسر جهان در کار خستگیناپذیر و اغلب خطرناک کنارشان بایستم. من همچنین به شرکای کلیدی خود، جمعیتهای ملی صلیب سرخ و هلال احمر و بسیاری از داوطلبان آنها که هر روز به وظیفه خود بازمیگردند، میاندیشم. اینها اغلب جوانانی هستند که در مناطق بحرانی کار میکنند، در شرایط سخت و گاهی اوقات جان خود را به خطر میاندازند.
برای من، جایزه بریج به خودی خود یک هدف نیست، بلکه شاهدی بر کاری است که هنوز پیش روی ماست. این به من و همه ما یادآوری میکند که راه صلح ممکن است مملو از دشواری باشد، اما ارزش هرگونه تلاشی را دارد.
باشد که ما به این کار ادامه دهیم، در تعهد خود به بشریت متحد بمانیم و با این اعتقاد که صلح نه تنها ممکن است، بلکه ضروری است هدایت شویم. من میخواهم از انجمن بینالمللی جایزه پل برای افتخاری که امروز به من اعطا کرد تشکر کنم. همچنین از جمعیتهای صلیب سرخ آلمان، لهستان و چک تشکر میکنم. به ویژه میخواهم از رئیس جمهور گردا هاسلفلد تشکر کنم. ما به اعتماد و همکاری نزدیک متقابل متعهد هستیم که من شخصا آن را گرامی میدارم و از آن حمایت میکنم.
خیلی متشکرم.
Copyright: Paul Glaser Fotografie
Comments